تاثیر هنر نقاشی بر کودکان
در موضوع تاثیر نقاشی بر کودکان ،بسیاری از محققان معتقدند که نقاشی کودک دریچه ای است که بر اندیشه ها و احساسات او، و می توان از نقاشی های او در سنجش شخصیت یا تشخیص نابسامانی های روان شناختی او استفاده کرد و در پی درمان آن ها برآمد. اهمیت نقاشی از این جهت است که به حقیقت ذاتی اشیا از کلمات بسیار نزدیک تراست و درک آن برخلاف نوشتن به کوشش و دقت زیادی نیاز ندارد.
نقاشی می تواند در برقراری ارتباط با دنیای بیرون، نقش مهمی ایفا کند، در این کار سه بخش یعنی دست، چشم و مغز فعالیت دارد. کودک به کمک نقاشی دلهره های درونی اش را آشکار می سازد وبه این طریق اثر مخرب آن ها راکاهش می دهد. به همین جهت برای رفع بسیاری از مشکلات روحی و روانی دانش آموزان می توان از نقاشی استفاده کرد.
مزایای تاثیر نقاشی بر کودکان
در مجموع، هنر نقاشی با توجه به زبان تصویری و تجسمی خود، کاراییهای بسیاری در امر تعلیم و تربیت دارد که برخی از آنها بدین شرح است:
1. کودک از طریق فعالیت نقاشی به شناخت خود و جهان نائل میشود.
2. کشیدن نقاشی منجر به پرورش تخیل کودک میشود.
3. از دیگر ویژگیهای نقاشی، قابلیت آن در انتقال دانشهای کودک است.
4. ایجاد سرگرمی سالم و لذت بخشیدن به کودک از دیگر آثار این هنر است.
5. شناخت محیط و فضای زندگی از دیگر کارکردهای مهم نقاشی است که کودک آن را به دست میآورد (کیومرثی، 1389).
تاثیر نقاشی در تربیت کودکان
نقاشی و طراحی از مهم ترین عوامل در بیان مقاصد، افکار، عقاید ونیازهای درونی بشر محسوب شده است. اشتغال به این فعالیت خلاقانه اعم از آفرینش نقاشی و یا کاربرد و استفاده از آن می تواند علاوه بر پرورش حس زیبایی دوستی وذوق هنری انسان، نقش موثری در رشد شخصیت، شناخت مشکلات و نابسامانی های روانی و درمانی وی داشته باشد.
بخصوص این امر در کم کردن مشکلات روحی و روانی کودکان بسیار موثر است. در این زمینه کودکان باید یاد بگیرند چگونه جزئیات را بشکافند که اگر آنها این چیزها را با نقاشی ها نشان دهند نتیجه تربیت آنها و برداشت فکری شان نسبت به اشیا و دنیای خارج آشکار می شود و در نتیجه توانایی فکری آنها رشد وتکامل می یابد و قدرت درکشان قوی تر می شود.
استروسکایا بیان می کند که جلب توجه کودکان به رشته نقاشی، از هنرهای تجسمی و بهره گیری از وجود آن در جهت گشودن دری به سوی زیبایی های طبیعت و آشنایی شان با اصول نمایش طبیعت از راه تطبیق اندازه ها و رنگ هاست. علاوه بر این در نقاشی های کودکان می توان اطلاعات مناسبی از ویژگی های شخصیت کودک به دست آورد.
توانایی های ذهنی، ویژگی های عاطفی، ناکامی ها، فشارها و تمایلات درونی کودک را می توان از طریق نقاشی های او باز شناخت. این قبیل فعالیت ها علاوه بر استفاده در شناخت کودک و تشخیص نوع بیماری ها و مشکلات او شیوه موثری در رهاسازی عواطف متراکم و فشارهای روانی به شمار می رودکه در این مورد بر نقاشی های آزاد و دلخواه کودکان تاکید می شود.
مبانی نقاشی کودکان
نقاشی کودک گاه به مثابه بازی اوست، گاه به مثابه زبان اوست وگاه به مثابه تفکر نمادین اوست یعنی همان فرایندی که خاستگاه زبان و نقاشی و تصویر ذهنی است. لوگه نقاشی را نوعی بازی می داند. از نظر او حتی در نقاشی های اولیه، گرچه کودک هر شکلی را همسان با همان چیز نمی کند که الگوی نقاشی اوست، در فرایند آن تقلید، تطبیق و همسازی با واقعیت وجود دارد.
نقاشی گاه آماده سازی است و گاه محصول آمادگی به هر تقدیر میان تصویر ترسیمی و تصویر درونی که لوگه از آن به الگوی درونی تعبیر می کند، روابط متقابل متعدد وجود دارد، زیرا هر دو از تقلید ناشی می شوند. در مراحلی که پیاژه برای رشد به طور اعم و به تبع آن رشد زبان قایل است، نقاشی جایگاه ویژه دارد.
دوره پیش مفهوم که یکی از مراحل دوره پیش عملیاتی در مراحل رشد پیاژه بوده که دارای پنج کارکرد می باشد. نقاشی، حد فاصل بازی نمادین و تصویر ذهنی است و تقریباً در دو سالگی یا دو سال و نیمگی ظاهر می شود. در آغاز این دوره کودک فقط خط هایی در هم می کشد یا به اصطلاح خط خطی می کند ولی پس از مدتی موضوعی می یابد و جزئیات آن را می کشد.
در واقع نقاشی در مرحله ای از رشد کودک نقش زبان او را بازی می کند و مانند تقلید غیابی، تصویر ذهنی و بازی های نمادین محصول یک سلسله فرایند پیچیده ذهنی است که در تکاملی ترین مرحله آن بروز زبان جای دارد. بنابراین زبان و نقاشی از قانون مندی های مشابهی در رشد تبعیت می کنند.
پیدایش روح نقش نگاری(پیدایش انگیزه برای کشیدن شکل های مختلف) با عوامل رشد عضلانی و عصبی کودکان ارتباط مستقیم دارد. تکامل نقش نگاری نزد کودکان طی پنج مرحله ی اصلی صورت می گیرد، که به ترتیب عبارتند از اثر یا خط نامشخص، خط مشخص یا اشکال هندسی درهم، طرح یا در کنار هم قرار گرفتن چند شیء و بالاخره اجتماع چندین شکل مختلف و تصویرنگاری. در هر حال این پیشرفت به صورتی کاملاً منطقی انجام می گیرد و مرحله بعدی همیشه ترکیبی است از علائم مراحل قبلی.یکی از مسائل کلی در هنر نقاشی، آموزش کودکان در زمینه ی توجه و دقت به واقعیت های محیط زندگی و آشنایی با خاطراتبصری و بالا بردن حس توجه و قدرت تشخیص در آنان است که در نتیجه، رشد سیستم بصری کودک را سبب می شود.
ویژگی های نقاشی و روش کار با کودکان
کودکان در سنین دوره ابتدایی غالباً سعی می کنند در نقاشی های خود عمق را نه تنها در اشیای منفرد بلکه در رابطه ی میان اشیا نیز نشان دهند. آن ها در این مرحله، نقاشی کشیدن از یک زاویه خاص را آغاز می کنند و نسبت ها و روابط نیز بر همین اساس تصویر می شوند. لوگه این مرحله از تکامل نقاشی را واقع گرایی بصری نامیده است، در این مرحله کودک کوشش می کند آن طور که می بیند و قادر به درک قوانین مناظر و مرایا می باشد نقاشی کند.
همچنین هر چه دانش آموزان بزرگ تر می شوند از نظر سبک به تدریج به سمت الگوهای مشخص و تکراری حرکت می کند. در این مرحله چهره های کارتون و شخصیت های مورد علاقه ی کودکان نقاشی می شوند. نقاشی ها تنوع و تشخیص کمتری پیدا می کنند. به نظر می رسد که کودکان در این سن غالباً از نقاشی کردن خود ناراضی اند و دیگر رغبتی به انجام این فعالیت ندارند. دلیل این امر آن است کهمیان واقعیت و بازنمون آن تفاوت هایی می بینن و نتایج دلخواه را از نقاشی های خود کسب نمی کنند.
در کلاس نقاشی می توان به دو روش به تصاویر ذهنی کودکان راه یافت: تصویرسازی و تصویریابی.
تاثیر نقاشی بر تصویرسازی
کودکان بر روی موضوع خاصی و معینی تمرکز می کنند و سپس تصاویر ذهنی خود را از موضوع ارائه می دهند. در برنامه هنر ابتدایی این روش که با طرح موضوع مشخص برای نقاشی آغاز می شود را ” تصویرسازی ” می نامیم. برای اجرای برنامه های تصویرسازی موضوع مناسب هر گروه سنی را با هم فکری دانش آموزان، انتخاب می کنیم.
پس از انتخاب موضوع، دانش آموزان را به گفت و گو درباره ویژگی های آن سوژه هدایت کرده تا اطلاعات خود را با هم مبادله کنند. سپس با بیان ویژگی های موضوع، نشان دادن نمونه های طبیعی،عکس، فیلم و… متناسب با موضوع، اطلاعات را تکمیل می کنیم. سپس از آن ها می خواهیم که موضوع مورد نظر را نقاشی کنند. قبل از شروع کار، نمونه ها و عکس ها را از نظر آن ها پنهان کرده تا آن ها بر اساس تصاویر ذهنی خود نقاشی کنند. درپایان هم زمانی را تعیین می کنیم تا کارهای خود را به نمایش گذاشته و در مورد فرایند تولید هنری، موضوع و ویژگی های کارها با یکدیگرگفت و گو کنند.
تاثیر نقاشی بر تصویریابی
از ابتدا موضوع مشخصی برای نقاشی وجود نداردو فعالیتی بازی گونه با خطوط، شکل ها با لکه های رنگی انجام می شود، سپس دانش آموزان شکل های آشنایی را از میان این نمونه ها می یابند و با تکمیل آن ها تصاویر مورد نظر خود را می کشند. هر قدر تجربیات کودکان در زمینه برنامه های تصویرسازی بیشترو غنی تر باشد، در برنامه های تصویریابی،نقاشی های بهتر و کامل تری می کشند. این برنامه خلاقیت تصویری کودکان را تقویت می کند.
دیدگاهتان را بنویسید