نقاشی آلاپریما

تکنیک خیس در خیس نقاشی دشوار است اما نتیجه ی زیبایی به دنبال خواهد داشت. در ادامه به برخی از روش های انجام این تکنیک اشاره می شود. تکنیک خیس در خیس نقاشی در برخی مواقع سبب درماندگی هنرمند می شود. در این شیوه رنگ اضافی به قسمت خیس کاغذ افزوده می شود. مشکل زمانی رخ می دهد که مقدار آب نامتناسب باشد. ممکن است رنگ ها بی جهت پراکنده شوند(هنگامی که قسمتی از کاغذ که مرطوب تر است، رنگدانه ها را از لبه ی قسمت خشک تر به خطوط موج دار می برد).
نتایج به دست آمده شاید زیبا و دلپذیر باشند اما اغلب ناخواسته پدید می آیند. هنگامی که یک قسمت از کاغذ با رنگ یا آب مرطوب شده باشد، معمولا نیازی به افزودن آب و رنگ نخواهد داشت. اگر کاغذ سنگین نبوده و یا بر روی تخته به خوبی کشیده نشده باشد، ممکن است بر روی آن برآمدگی هایی ایجاد شود. می توانید این مورد را با رقیق سازی کاغذهای مختلف آزمایش کنید. زمان بندی اهمیت به سزایی دارد. افزودن رنگ تیوپی به یک قسمت مرطوب به شما در کنترل این روش کمک خواهد نمود، بنابراین نقطه شروع خوبی خواهد بود. این مقاله خیلی راحت میتونه بهتون کمک کنه که با موضوع تکنیک خیس در خیس نقاشی ( آلاپریما ) آشنا بشین.
اصول نقاشى آلاپريما
نقاشى آلاپريما مشكل ترين روش نقاشی رنگ روغن است، زيرا موفقيت در آن به چگونگى ضربات قلم مربوط مى شود. در اين اسلوب نه فقط شكل و حالت خاص هر ضربه، بلكه رنگ يا رنگسايه ى آن و نيز رابطه اش با رنگ، رنگسايه و شكل ضربه هاى مجاور اهميت دارد. البته اگر نتيجه ى كار دلخواه نباشد، مى توان سطح آن ناحيه از نقاشى را تا زمانى كه هنوز خيس است، پاك كرد و از نو ساخت. هيچ اشكالى ندارد كه اين عمل چندين بار تكرار شود.
كسى كه مى خواهد تك چهره، طبيعت بى جان و يا منظره اى را به روش آلاپريما نقاشى كند، بايد در انتخاب نوع قلم مو و رنگ ها و رنگسايه هاى مناسبِ موضوع دقيق باشد ( اختلاط رنگ بايد روى تخته رنگ صورت گيرد و نه روى سطح بوم). رنگ گذارى موفقيت آميز مستلزم تصميم گيرى سريع و حتى گاهى خطر كردن است. از بسيارى جهات، اسلوب آلاپريما براى نقاشى هاى كوچكْ اندازه مناسب تر است، زيرا مى توان كار را در يك جلسه به پايان رساند. بعضى از نقاشان ترجيح مى دهند كه اين اسلوب را براى تهيه پيشطرح رنگى از موضوع مورد نظرشان به كار برند.
بعضى از نقاشان به روش مستقيم و سرراست اما كُند و منظم، سراسر سطح بوم را با لكه هاى رنگى مى پوشانند. برخى ديگر بر روى يك طرح مدادى دقيق كه قبلاً با مداد طراحی بر سطح سفيدِ بوم كشيده اند، رنگ مى گذارند. در اين روش ها روح آلاپريما از دست مى رود، ولى كيفيت سطح نقاشى بيننده را جلب مى كند.
جلوه ى آلاپريما در نقاشى چند لايه اى
مرز مشخصى میان نقاشى آلاپریما و نقاشى با چند لایه رنگ وجود ندارد. چنانکه با زیرساختى سردستى مى توان پایه اى براى یک نقاشى آلاپریما ایجاد کرد. براى مثال، اگر یک منظره را سریعاً با رنگ ها و رنگسایه هاى متنوع و مناسب براى هر ناحیه نقاشى کنید و سپس روى آن را مستقیما با لکه هاى رنگ بپوشانید، نتیجه ى کار شبیه نقاشى آلاپریما خواهد بود. روش دیگر این است که نقاشى زیرین را نسبتاً دقیق و کامل اجرا کنید و سپس بر روى آن با قلم هاى سریع و آزاد رنگ بگذارید. باب راس نیز از این تکنیک در نقاشی های منظره خود استفاده می کرد.
در این روش نقاش در بازسازی رنگها گزینشی عمل نموده و به خاطر خیس بودن لایه های زیرین رنگها و لیز خوردن قلم مو روی سطوح رنگی زیرین، ناگزیر از انتخاب حرکتهای آزادتر و رهاتر قلم مو و احیانا قشر های ضخیمتر رنگی میباشد و با انتخاب سرد و گرم های مناسب سعی میکند تا حدودی به فضای کلی رنگهای مدل نزدیک شود.
تابلوی نقاشی که به این نحو انجام شده باشد، از نظر دوام و ماندگاری بهترین وضعیت را داراست. چرا که بهترین حالت برای رنگهای نقاشی روغنی همین حالتی است که رنگها به تدریج و همزمان و با هم، و به صورت طبیعی خشک شوند.
اگر بخواهیم به طور اجمالی فرایند این تکنیک را تعریف کنیم کار به این صورت است که لایه ی رنگی که بر روی ساپورت گذاشته می شود قبل از آنکه خشک شود لایه جدید نیز بر روی آن سوار می شود و به طور کلی فرایند نقاشی معمولا در یک جلسه به پایان می رسد. یکی از خصوصیات این تکنیک سریع بودن آن است.
تکنیک خیس در خیس از قدمت زیادی برخوردار است، به صورتی که از وقتی رنگ روغن کشف و ساخته شد این تکنیک نیز متولد شد، از نقاشان معروفی که چیره دستی زیادی در اجرای این تکنیک داشته اند می توان به ون دایک اشاره کرد، در دوره باروک ولاسکز توانایی خاصی در استفاده از این سبک داشته است.
در قرن نوزدهم میلادی با ظهور محصولات تجاری رنگ و تولید آنها در داخل تیوب، حمل و نقل آنها تسهیل شد، در عین حال دسترسی به تنوع رنگها افزایش یافت، به طوری که هنرمند می توانست با مراجعه به فروشگاه متریال های هنری، به حجم وسیعی از تنوع رنگی دسترسی داشته باشد. این اتفاق باعث رواج یافتن بیشتر سبک آلاپریما شد. دلیل این موضوع این بود که عنصر سرعت در این سبک به طور ذاتی مهم بود و زمانی که هنرمند نیازی به صرف وقت جهت ساختن و به دست آوردن رنگ دلخواه نداشت خود به خود پروسه سبک آلاپریما ساده تر و لذت بخش تر نمود می کرد، از طرفی کیفیت کار نیز تا حد زیادی ارتقاء می یافت.
امپرسیونست ها مانند کلود مونه، پست امپرسیونیستها مانند ونگوگ، رئالیستهایی مثل سارجنت یا روبرت هنری، اکسپرسیونیست ها مانند کیوم سوتین، و آبسترکها مانند ویلیام دکونینگ از این سبک بهره های زیادی بردند و همچنین در ارتقاء آن نقش بسزایی داشتند. بنابراین از این سبک در نقاشی فیگوراتیو و غیر فیگوراتیو استفده وسیعی می شود.
در سالهای اخیر از این سبک در نقاشی تلویزیونی استفاده زیادی می شود، برنامه هایی نظیر لذت نقاشی با اجرای باب رس، یا بیل الکساندر که جایزه “امی” را هم با این برنامه از آن خود کرد نمونه های بارز این قسمت هستند. (جایزه امی، یک جایزه آمریکایی برای تولیدات تلویزیونی است. که عموماً به عنوان معادل اسکار برای تلویزیون دانسته میشود.)
حال به بررسی و بیان این تکنیک از بعد فنی آن می پردازیم:
یکی از خصوصیات جالب تکنیک آلاپریما این است که ما در این تکنیک به واقع می توانیم خواص طبیعی رنگ و نور را به طور ملموسی مشاهده کنیم، به طوری که میدیوم ها و رنگها در این سبک به طور قابل توجهی انعطاف پذیر می شوند و حجم وسیعی از امکانات را در اختیار ما قرار می دهند.
این سبک بسیار روان و نرم و حالت سیال دارد که این خاصیت می تواند حالت بسیار جالبی از احساس و جذابیت را به نمایش بگذارد، همچنین با این تکنیک می توان نورپردازی های بسیار جذابی را به نمایش گذاشت. از دیگر خصوصیات دلپذیر این سبک تولید بافتهای مورد نظر و جذاب می باشد که به هنرمند امکان بیان حالات و احساستش را در سطح وسیعی می دهد.
به این تکنیک نقاشی مستقیم هم گفته می شود، زیرا در این سبک تصمیمات سریع گرفته می شوند و احساس خودجوش و مستقیم هنرمند در اثر هنری به وضوح قابل مشاهده می باشد، تصویر نقاشی اثر ونگوگ که در بالا نمایش داده شد مثال بسیار خوبی می باشد.
این تکنیک موارد زیادی از نظر آموزشی برای هنرجو دارا می باشد، اما اگر حتی تنها بخواهیم یک مورد مثبت برای این تکنیک در نظر بگیریم آن همانا افزایش اعتماد به نفس هنرجو می باشد. در این تکنیک هیچ نوع حربه ای وجود ندارد! شما نمیتوانید اشتباهاتتان را مخفی کنید شما باید آنها را اصلاح کنید، در این تکنیک اشتباهات تناسباتی اگر وجود داشته باشند به طور واضح به چشم می آیند و شما میتوانید به راحتی جهت اصلاح و ترمیم آن تلاش کنید. یکی دیگر از مزایای تکنیک خیس در خیس آزاد بودن آن است، شما میتوانید امضای خود را در دل کار مشاهده کنید، میتوان گفت تکنیک آلاپریما مانند “دی ان ای” است، دو همشکل آن وجود ندارد!
با لایه ی نازک بر روی سطح آغاز کنید
برای ایجاد علامت هایی با لبه ی نرم اما کنترل شده، رنگ اضافه شده به نسبت سطح مورد نظر باید آب کمتری داشته باشد. برای تمرین، می توانید مقداری رنگ را ترکیب کرده و با استفاده از یک قلموی رنگ رقیق شده، به سرعت بر روی لایه ی نازک قرار دهید.
رنگ ها را آماده سازید
قلمو را بر روی پارچه یا دستمال کاغذی فشار دهید تا رطوبت را به خود جذب نماید. سپس مقداری رنگ با نوک قلمو برداشته و بر روی قسمت تمیز پالت، رنگ را روی قلمو یکدست نمایید.
زمان اجرای کار فرا رسیده است
حالا، تا رنگ این لایه ی نازک هنوز خیس است، خطوطی بر روی آن ایجاد کنید و واکنش رنگ را مشاهده کنید. در اینجا تصویر یک درخت کشیده شده، و به نظر می رسد که درخت تار شده و از نقطه ی فوکوس خارج می باشد. گرچه پراکندگی رنگی به کمترین مقدار ممکن رسیده و شکل به حالت خود باقی مانده و بنابراین آثار آن تحت کنترل است.
تکنیک خیس در خیس نقاشی رنگ روغن
تکنیک آلاپریما ( که همان نقاشی به سبک خیس در خیس در یک جلسه است) تکنیکی ایده آل برای درک طبیعت رنگ روغن است. رنگ روغن طبیعتی جذاب دارد. مایع، براق و با بافتی غنی که شما را قادر می سازد تا خطوطی غلیظ ایجاد کرده و با لذت آن را بر روی لایه ها پخش کنید. همچنین به آن «نقاشی مستقیم» گفتهمیشود، آلا پریما یعنی در لحظه و به سرعت تصمیم بگیرید، و هدف به پایان رسانیدن نقاشی در یک مرحله، بدون خشک شدن لایه ها است( اغلب در فضای بیرون).
مهمترین درسی که تکنیک خیس در خیس به ما می آموزد، اعتماد به نفس است. در اینجا کار جزیی با قلمو، اصلاح لایه های خشکشده و جلاکاری هایی که اشتباهات را می پوشاند، معنایی ندارد. در این تکنیک هر حرکت قلم به حساب می آید. نقاشی آلا پریما اغلب در فضای بیرون انجام می شود، اما می توانید از این تکنیک در کارگاه خود نیز استفاده کنید. در حقیقت، روشی عالی برای آزادی و اختیار در کار به حساب می آید. در این آموزش، بر روی یک تصویر کار می کنیم، اما تلاش خواهیم کرد که ماهیت صحنه را با همان انرژی و سرعت به تصویر بکشیم به این ترتیب که گویی از روی صحنه ی واقعی کشیدهشدهاست.
۱. طراحی پایه و اولیه ی کار را انجام دهید
با اضافه کردن زمینه به بوم رنگ نقاشی نهایی هماهنگ تر خواهد شد. در اینجا، از یک رنگ گرم برای نشاندادن یک روز گرم تابستانی استفادهشدهاست. این رنگ حس گرما را به سراسر نقاشی منتقل می سازد. اگر می خواهید تصویر را به صورت دقیق بر روی بوم اجرا کنید، می توانید بر روی بوم خط کشی نموده و از طریق خط کشی ها تصویر را انتقال دهید. نیازی به افزودن همه ی جزییات در این مرحله وجود ندارد. تنها کافیست که اشکال اصلی بر روی بوم مشخص شوند.
۲. رنگ ها را وارد کنید
ابتدا رنگ های میانی را بر روی بوم قرار دهید، زیر فرصت کافی برای افزودن رنگ های تیره و روشن پیدا خواهد شد. با حرکات قلمو حرکات و رنگ ها را بر روی بوم پیاده سازید. در این مرحله رنگ باید رقیق باشد( با آب یا تربانتین رقیق شود). کار را با قلموهای پهن آغاز کنید، و هر چه به سمت جزییات پیش می روید قلموهای کوچک تر انتخاب کنید. به جای کار در نقاط کوچک، با یک حرکت رنگ را بر روی قسمت های بزرگ بوم قرار دهید. در اینجا با یک حرکت، رنگ های سبز قرار دادهشدهاند.
۳. اشکال را مشخص سازید
اولین خطوط رقیق در این مرحله کم رنگ می شوند، و حال زمان ایجاد کنتراست فرا رسیدهاست. می توانید از رنگ خالص استفاده کرده و یا با مدیوم ترکیب کنید، اما در هر حال این رنگ باید از لایه ی قبلی غلیظ تر باشد. جهت حرکات قلم مو نیز اهمیت دارد. به این خاطر که این خطوط چشم ها را به خود جلب کرده و نقاشی را قوی تر می سازد. خطوط در این مرحله قلب و روح نقاشی هستند و به اندازه ای چشم گیر هستند که بدون جزییات حرفی برایگفتن داشته باشند.
۴. سوژه را نقاشی کنید
نقاشی از شخصیت ها اغلب دلهره آور و ترسناک است. به منظور جلوگیری از این ترس، این فیگورها را به صورت انتزاعی تصور کنید. مطمئن شوید که این شخصیت با سایر نقاشی در حالت و رنگ متناسب است. اگر این شخصیت سردتر، گرم تر، روشن تر و یا تیره تر باشد طبیعتا سایر قسمت های نقاشی را نیز به هم می ریزد. توجه داشته باشید که نور در همه جای بوم وجود داشته باشد.
۵. آخرین جزییات را بیافزایید
حال نقاشی تقریبا به پایان رسیدهاست و تنها به جزییات نهایی و اندکی عمق نیاز دارید. در این مرحله کنتراست ایجاد می شود، یعنی همان افزودن خطوط تیره در تیرگی و روشنی های سبزه که حس انرژی را انتقال می دهد. خطوط فیگور را اصلاح کنید و هر فضای خالی در نقاشی را پر کنید. در تکنیک خیس در خیس رنگ روغن، مراقب محوسازی های ناخواسته در هنگام افزودن جزییات باشید. آلا پریما به معنای نتیجه ی سریع و غیر براق است.

تاریخچه نقاشی آلاپریما
روش آلاپریما از سده هفدهم در اروپا به کار گرفته شد. اما تا میانه سده نوزدهم به عنوان یک روش رایج و پرطرفدار در نقاشی رنگ روغنی مورد قبول واقع نشد. این روش با تولید رنگمادههای لولهای ارتباط دارد چرا که برخلاف رنگهای دست ساز خمیری و حجمدار بودن این نوع رنگمادهها باعث میشد که رد قلمو بر روی بوم باقی بماند.
نقاشی آلاپریما (اصطلاح ایتالیایى به معناى یکباره) ، اسلوبى است که نقاش با آن مى تواند در یک نشست و یا وقتى که رنگماده هنوز خیس است، کارش را به انجام رساند. چون در این اسلوب، فقط یک لایه رنگ به کار مى رود، مسئله ى تفاوت مقدار روغن (یا رزین) و یا تفاوت سرعت خشک شوندگى در لایه ها مطرح نیست. اسلوب آلاپریما را بعضى از استادان قدیم از جمله فرانس هالس به کار مى بردند، ولى امپرسیونیست ها بودند که آن را رایج کردند. نقاشان امپرسیونیست براى آنکه بتوانند کار خود را به روش خیس روى خیس پیش ببرند، غالباً از رنگماده ى آمیخته با روغن خشخاش (نیمه خشک شونده) استفاده مى کردند که البته در اسلوب آلاپریما امرى الزامى نیست.
دیدگاهتان را بنویسید